دو دزد در نيمه هاي شب وارد يک بانک شدند و در يک گاو صندوق را باز کردند. اما فقط مقداري ماست در آن بود
و هيچ پولي در کار نبود.آنها کمي از ماست چشيدند و تقريبا ترش بود.مردها گاو صندوق بعدي را باز کردند و باز
هم ماست بود و اين بار طعمش بهتر از قبلي بود ولي باز هم پولي نبود. دزدها به سراغ گاو صندوق بعدي رفتند و
باز هم ماست....يکي از دزدها به ديگري گفت جان بهتره بري بيرون و يک نگاهي بکني و ببيني اينجا واقعا يک بانکه؟
و روي زمين نشست و شروع به خوردن ماست کرد و اين يکي خيلي خوشمزه و تازه بود.
چند دقيقه بعد جان برگشت و گفت اين مطمئنا يک بانکه. دزد ديگه پرسيد و اسم اين بانک چيه:
جواب داد: بانک اسپرم اوهايو